مهندسان : دنیای مکانیک و مکاترونیک

فعالیت در حوزه مهندسی مکانیک ومکاترونیک وامور وابسته

مهندسان : دنیای مکانیک و مکاترونیک

فعالیت در حوزه مهندسی مکانیک ومکاترونیک وامور وابسته

مهندسی عمران در قران

سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۵ ق.ظ

 در پاسخ به برخی آیات که با مهندسی عمران در ارتباط است توجه کنید :
1- خانه سازی زنبور عسل
وَ أَوْحى‏ رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ (نحل 68)
پروردگار تو به زنبور عسل وحى (الهام غریزى) فرستاد که از کوه‏ها و درختان و داربستهایى که مردم مى‏سازند خانه‏هایى برگزین!.
نخستین ماموریت زنبوران در این آیه ماموریت خانه‏سازى ذکر شده، و این شاید به خاطر آن است که مساله مسکن مناسب نخستین شرط زندگى است و به دنبال آن فعالیتهاى دیگر امکان پذیر مى‏شود، و یا به خاطر آنکه ساختمان خانه‏هاى شش ضلعى زنبوران عسل که شاید ملیونها سال است به همین شکل در شرق و غرب جهان ادامه دارد از عجیبترین برنامه‏هاى زندگى آنها است و حتى شاید از ساختن خود عسل عجیبتر است، چگونه این ماده مومى مخصوص را تهیه مى‏کند؟ و چگونه این خانه‏هاى شش ضلعى را با ظرافت و مهندسى فوق العاده دقیقى مى‏سازد؟ خانه‏هایى که نقشه آن بسیار حساب شده و زوایاى آن کاملا دقیق و یکسان است، اساسا براى استفاده کامل از یک سطح به گونه‏اى که هیچ قسمتى از آن، هدر نرود و یا زوایاى تنگ و تاریکى پیدا نکند، راهى بهتر از انتخاب خانه‏هاى شش ضلعى با زوایاى مساوى نیست، به اضافه این نوع خانه از استحکام خاصى برخوردار است.
[ طرز انتخاب این خانه‏ها]
- انتخاب این خانه‏ها، چنان که قرآن در آیه فوق مى‏گوید: گاهى در کوه‏ها است، در لابلاى صخره‏هاى غیر قابل عبور، و شکافهاى مخصوص سنگهایى که آمادگى براى این هدف دارند و گاهى در لابلاى شاخه‏هاى درختان، و گاهى در کندوهایى که انسانها بر فراز داربستها در اختیارشان مى‏گذارند.
ضمنا از این تعبیر استفاده مى‏شود که لانه و کندوى عسل باید در نقطه مرتفعى از کوه و درخت و داربست باشد تا به خوبى بتواند از آن استفاده کند.
تفسیر نمونه، ج‏11، ص: 299
2- خانه سازی عنکبوت
مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (عنکبوت – 41)
41- کسانى که غیر از خدا را اولیاء خود برگزیدند، همچون عنکبوتند که خانه‏اى براى خود انتخاب کرده و سست‏ترین خانه‏ها خانه عنکبوت است اگر مى‏دانستند!
چه مثال رسا و جالبى و چه تشبیه گویا و دقیقى؟! درست دقت کنید: هر حیوان و حشره‏اى براى خود خانه و لانه‏اى دارد، اما هیچیک از این خانه‏ها به سستى خانه عنکبوت نیست.
اصولا خانه باید دیوار و سقف و درى داشته باشد، و صاحب آن را از حوادث حفظ کند طعمه و غذا و نیازهاى او را در خود نگاه دارد. بعضى از خانه‏ها سقف ندارند اما لا اقل دیوارى دارند یا اگر دیوار ندارند سقفى دارند.
اما لانه عنکبوت که از تعدادى تارهاى بسیار نازک ساخته شده نه دیوارى دارد، نه سقفى، نه حیاطى و نه درى، اینها همه از یک سو.
از سوى دیگر مصالح آن بقدرى سست و بى دوام است که در برابر هیچ حادثه‏اى مقاومت نمى‏کند.
اگر نسیم ملایمى بوزد تار و پودش را درهم مى‏ریزد!
اگر چند قطره باران بر آن ببارد آن را متلاشى مى‏کند! کمترین شعله آتشى به آن برسد نابودش مى‏سازد.
حتى اگر گرد و غبار بر آن بنشیند پاره پاره مى‏شود و از سقف خانه آویزان مى‏گردد.
معبودهاى دروغین این گروه نیز نه سودى دارند و نه زیانى، نه مشکلى را حل مى‏کنند، و نه در روز بیچارگى پناهگاه کسى هستند.
درست است که این خانه براى عنکبوت با آن پاهاى بلند و طولانیش هم مرکز استراحت است و هم در و دکان و دامى براى صید حشرات و تحصیل غذا.
ولى در مقایسه با خانه‏هاى حیوانات و حشرات دیگر بى نهایت سست و بى دوام است.
کسانى که غیر خدا را تکیه‏گاه خود قرار دهند تکیه آنها بر تار عنکبوت است.
تارهاى عنکبوت از مایع لزجى ساخته مى‏شود که در حفره‏هاى بسیار کوچکى همچون سر سوزن در زیر شکم او قرار دارد، این مایع داراى ترکیب خاصى است که هر گاه در مجاورت هوا قرار گیرد سخت و محکم مى‏شود.
عنکبوت آن را به وسیله چنگال مخصوصش از این حفره‏ها بیرون کشیده و تارهاى خود را از آن مى‏سازد.
مى‏گویند هر عنکبوت قادر است با همین مایع بسیار مختصر که در اختیار دارد در حدود پانصد متر از این تارها بتند! بعضى نوشته‏اند که سستى این تارها بر اثر نازکى فوق العاده است و گرنه از تار فولادینى که به ضخامت آن باشد محکمتر است!.
عجیب اینکه این تارها گاهى هر کدام از چهار رشته تشکیل شده و هر رشته‏اى نیز خود از هزار رشته! تشکیل یافته که هر کدام از سوراخ بسیار کوچکى که در بدن او است بیرون مى‏آید اکنون فکر کنید هر یک از این تارهاى فرعى چه اندازه ظریف و دقیق و باریک تهیه مى‏شود.
علاوه بر عجائبى که در مصالح ساختمانى خانه عنکبوت به کار رفته، شکل ساختمانى و مهندسى آن نیز جالب است، اگر به خانه‏هاى سالم عنکبوت دقت کنیم منظره جالبى همچون یک خورشید با شعاعهایش بر روى پایه‏هاى مخصوصى از همین تارها مشاهده مى‏کنیم البته این خانه براى عنکبوت خانه مناسب و ایده‏آلى است ولى در مجموع سست‏تر از آن تصور نمى‏شود، و این چنین است معبودهایى که غیر از خدا مى‏پرستند.
تفسیر نمونه، ج‏16،ص 278
3- خانه سازی قوم ثمود ( سوره اعراف )
وَ اذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَکُمْ فِی الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُیُوتاً فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ (74)
و به خاطر بیاورید که شما را جانشینان قوم عاد قرار داد و در زمین مستقر ساخت، که در دشتهایش قصرها براى خود بنا مى‏کنید و در کوه‏ها براى خود خانه‏ها مى‏تراشید، بنا بر این نعمتهاى خدا را متذکر شوید و در زمین فساد نکنید.
از تعبیر این آیه چنین به نظر مى‏رسد که قوم ثمود محل زندگى خود را در تابستان و زمستان تغییر مى‏دادند، در فصل بهار و تابستان در دشتهاى وسیع و پربرکت به زراعت و دامدارى مى‏پرداختند و به همین جهت خانه‏هاى مرفه و زیبایى در دشت داشتند، و به هنگام فرا رسیدن فصل سرما و تمام شدن برداشت محصول، به خانه‏هاى مستحکمى که در دل صخره‏ها تراشیده بودند و در مناطق امن و امانى قرار داشت و از گزند طوفان و سیلاب و حوادث بر کنار بود آسوده خاطر زندگى مى‏کردند.
تفسیر نمونه، ج‏6، ص: 234
4- خانه سازی قوم هود ( سوره شعراء )
أَ تَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ (128) وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ (129)
تفسیر نمونه، ج‏15، ص: 290
ترجمه:
128- آیا شما بر هر مکان مرتفعى نشانه‏اى از روى هوى و هوس مى‏سازید؟
129- و قصرها و قلعه‏هاى زیبا و محکم بنا مى‏کنید، آن چنان که گویى در دنیا جاودانه خواهید ماند.
واژه ریع در اصل به معنى مکان مرتفع است و تعبثون از ماده عبث به معنى کارى است که هدف صحیح در آن تعقیب نمى‏شود، و با توجه به واژه آیه که به معنى نشانه است روشن مى‏شود که این قوم متمکن و ثروتمند براى خودنمایى و تفاخر بر دیگران بناهایى بر نقاط مرتفع کوه‏ها و تپه‏ها، (همچون برج و مانند آن) مى‏ساختند که هیچ هدف صحیحى براى آن نبود جز اینکه توجه دیگران را به آن جلب کنند و قدرت و نیروى خود را به رخ سایرین بکشند.
و اینکه بعضى از مفسران گفته‏اند منظور از این سخن، کلبه‏هایى بوده که بر فراز بلندیها مى‏ساختند و مرکز لهو و لعب و هوسرانى و عیاشى بوده- همانگونه که در عصر ما در میان طاغوتیان مرسوم است- بعید به نظر مى‏رسد، زیرا با کلمه آیة و عبث سازگار نیست.
این احتمال را نیز بعضى از مفسران داده‏اند که قوم عاد، این ساختمانها را مشرف بر جاده‏ها مى‏ساختند تا از فراز آن به استهزاء و مسخره راهروان بپردازند ولى از این سه تفسیر، تفسیر اول صحیحتر به نظر مى‏رسد.
بار دیگر به انتقادگرى از آنها پرداخته، مى‏گوید: شما قصرها و قلعه‏هاى زیبا و محکم مى‏سازید، آن چنان که گویى در دنیا جاودانه خواهید ماند (وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ).
مصانع جمع مصنع به معنى مکان و ساختمان مجلل و محکم است.
هود به این اعتراض نمى‏کند که چرا شما داراى خانه‏هاى مناسبى هستید بلکه مى‏گوید شما آن چنان غرق دنیا شده‏اید و به تجمل پرستى و محکم کارى بیحساب در کاخها و قصرها پرداخته‏اید که سراى آخرت را به دست فراموشى سپرده‏اید، دنیا را نه به عنوان یک گذرگاه که به عنوان یک سراى همیشگى پنداشته‏اید، آرى چنین ساختمانهاى غفلت‏زا و غرور آفرین مسلما مذموم است.
تفسیر نمونه، ج‏15، ص: 293
5- خانه سازی برخی اقوام گذشته ( سوره فجر )
أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ (6) إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ (7) الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ (8) وَ ثَمُودَ الَّذِینَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ (9)
6- آیا ندیدى پروردگارت به قوم عاد چه کرد؟
7- و با آن شهر ارم با عظمت.
8- همان شهرى که نظیرش در بلاد آفریده نشده بود.
9- و قوم ثمود که صخره‏هاى عظیم را از دره مى‏بریدند (و از آن خانه و کاخ مى‏ساختند).
به دنبال آیات گذشته که متضمن سوگندهاى پر معنایى در باره مجازات طغیانگران بود، در این آیات به چند قوم نیرومند از اقوام پیشین که هر کدام براى خود قدرتى عظیم داشتند، اما بر مرکب غرور سوار شدند و راه طغیان و کفر را پیش گرفتند اشاره مى‏کند، و سرنوشت دردناک آنها را روشن مى‏سازد، تا مشرکان مکه و اقوام دیگر که شاید از آنها بسیار ضعیف‏تر بودند حساب خود را برسند، و از خواب غفلت بیدار شوند.
نخست مى‏فرماید: آیا ندیدى پروردگارت به قوم عاد چه کرد؟؟! (أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ).
منظور از رؤیت (دیدن) در اینجا علم و آگاهى است، منتها از آنجا که داستان این اقوام به قدرى مشهور و معروف بوده که گویى مردم زمانهاى بعد نیز آن را با چشم خود مى‏دیدند تعبیر به رؤیت شده است.
البته مخاطب در این آیه پیامبر ص است، ولى هشدارى است براى همگان.
عاد همان قوم پیامبر بزرگ خدا هود است بعضى از مورخان معتقدند عاد بر دو قبیله اطلاق مى‏شود: قبیله‏اى که در گذشته بسیار دور زندگى تفسیر نمونه، ج‏26، ص: 451
داشتند، و قرآن از آنها تعبیر به عاداً الْأُولى‏ کرده است (نجم- 50).
آنها احتمالا قبل از تاریخ زندگى مى‏کرده‏اند.
قبیله عاد که در دوران تاریخ بشر، و احتمالا حدود هفتصد سال قبل از میلاد مسیح ع وجود داشتند، در سرزمین احقاف یا یمن زندگى مى‏کردند.
قامت هایى بلند و اندامى نیرومند داشتند، و به همین دلیل جنگجویانى زبده محسوب مى‏شدند.
به علاوه از نظر تمدن ظاهرى نیز پیشرفته بودند، شهرهایى آباد و زمینهاى خرم و سرسبز، و کاخهاى عظیم و باغهاى پر طراوت داشتند.
بعضى مى‏گویند عاد نام جد این قبیله است، و قبیله را معمولا بنام جد آن قبیله مى‏خواندند.
سپس مى‏افزاید: همان شهر ارم پرشکوه و عظیم (إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ).
در اینکه ارم نام شخص یا قبیله است، یا محل و شهرى است؟
در میان مفسران گفتگو است.
زمخشرى در کشاف از بعضى نقل مى‏کند که عاد فرزند عوص و او فرزند ارم و او فرزند سام فرزند نوح است، و از آنجا که نام جد قبیله بر آن قبیله اطلاق مى‏شده به قبیله عاد نیز ارم مى‏گفتند.
بعضى نیز معتقدند که ارم همان عاد اولى است، و عاد قبیله دوم است در حالى که بعضى دیگر معتقدند ارم نام شهر و سرزمین آنها است .
ولى مناسب با آیه بعد این است که ارم نام شهر بى‏نظیر آنها باشد.
عماد به معنى ستون و جمع آن عمد (بر وزن شتر).
بنا بر تفسیر اول اشاره به اندام نیرومند و پیکرهاى ستون مانند قوم عاد است، و بنا بر تفسیر دوم اشاره به ساختمانهاى با عظمت و کاخهاى رفیع و ستونهاى عظیمى است که در این کاخها به کار رفته بود، و در هر دو صورت اشاره‏اى است به قدرت و قوت قوم عاد «1».
ولى تفسیر دوم (یعنى ستونهاى عظیم کاخهاى آنها) مناسبتر است.
و لذا در آیه بعد مى‏افزاید: همان شهر و دیارى که مانند آن در بلاد آفریده نشده بود (الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ).
این تعبیر نشان مى‏دهد که منظور از ارم همان شهر است، نه قبیله و طایفه.
و شاید به همین دلیل است که بعضى از مفسران بزرگ همین تفسیر را پذیرفته‏اند و ما نیز آن را ترجیح دادیم .
بعضى از مفسران داستان مفصلى از کشف شدن شهر زیبا و پرشکوه ارم در بیابانهاى جزیرة العرب، و صحارى عدن، نقل کرده‏اند که از ساختمان با عظمت و زینت آلات فوق العاده عجیب و بى‏نظیر آن سخن مى‏گوید ولى داستان مزبور به افسانه یا خواب شبیه‏تر است تا به یک واقعیت! اما به هر حال جاى تردید نیست که قوم عاد و شهرهاى آنان از نیرومندترین قبائل، و پیشرفته‏ترین بلاد بود، و همانگونه که قرآن اشاره مى‏کند همانند آن در بلاد پیدا نمى‏شد.
داستانهاى زیادى نیز از بهشت شداد که فرزند عاد بوده در افواه، و تواریخ وجود دارد، تا آنجا که بهشت شداد و باغهاى ارم به صورت ضرب المثل درآمده، ولى این داستانها به اساطیر شبیه‏تر است، اساطیرى که ریشه‏اى از واقعیت دارد، اما پیرامون آن شاخ و برگهاى زیادى درست کرده‏اند.
سپس به سراغ دومین گروه طغیانگر از اقوام پیشین مى‏رود و مى‏فرماید: آیا ندیدى پروردگارت با قوم ثمود چه کرد، همان قومى که صخره‏هاى عظیم را در وادى مى‏بریدند و از آن خانه‏ها و کاخها مى‏ساختند (وَ ثَمُودَ الَّذِینَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ).
قوم ثمود از قدیمى‏ترین اقوامند و پیامبرشان صالح ع بود، و در سرزمینى بنام وادى القرى میان مدینه و شام زندگى داشتند، تمدنى پیشرفته و زندگانى مرفه، و صاحب ساختمانهاى عظیم و پیشرفته بودند.
بعضى گفته‏اند: ثمود نام پدر قبیله بود که به آن نام نامیده شده‏اند ».
جابوا در اصل از جوبة (بر وزن توبه) به معنى زمین پست گرفته شده، سپس به معنى قطع و بریدن هر قطعه زمینى آمده است، و پاسخ کلام را از این رو جواب نامیده‏اند که گویى هوا را قطع مى‏کند و از دهان گوینده به گوش شنونده مى‏رسد (یا به این جهت که سؤال را قطع کرده و به آن پایان مى‏دهد).
به هر حال منظور در اینجا بریدن قطعات کوه‏ها، و ایجاد خانه‏هاى مطمئن است، همانگونه که در آیه 82 سوره حجر در باره همین قوم ثمود مى‏خوانیم: وَ کانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً آمِنِینَ: آنها در دل کوه‏ها خانه‏هاى امن مى‏تراشیدند نظیر همین معنى در آیه 149 سوره شعراء نیز آمده، و در آنجا تعبیر به بیوتا فارهین شده که دلیل بر آن است آنها در این خانه‏ها به عیش و نوش و هوسرانى مى‏پرداختند.
بعضى گفته‏اند قوم ثمود نخستین قومى بودند که بریدن سنگها را از کوه و ایجاد خانه‏هاى محکم در دل کوه‏ها اقدام کردند.
واد که در اصل وادى بوده، و به معنى بستر رودخانه، یا محل عبور سیلابها، و گاه به معنى دره نیز آمده چرا که سیلابها از دره‏هایى که در کنار کوه‏ها است مى‏گذرد.
و در اینجا مناسب معنى دوم یعنى دره‏ها و کوهپایه‏ها است زیرا با توجه به آیات دیگر قرآن که در باره این قوم سخن مى‏گوید و در بالا اشاره شد قوم ثمود خانه‏هاى خود را در دامنه کوه‏ها مى‏ساختند، به این ترتیب که سنگها را مى‏بریدند و در درون آنها خانه‏هاى امنى ایجاد مى‏کردند .
در حدیثى آمده است که پیغمبر اکرم ص در غزوه تبوک در مسیر خود به شمال عربستان به وادى ثمود رسید، در حالى که سوار بر اسب بود، فرمود سرعت کنید که شما در سرزمین ملعون و نفرین شده‏اى هستید .
بدون شک قوم ثمود نیز در عصر خود تمدنى پیشرفته و شهرهایى آباد داشتند، ولى باز در اینجا به اعداد و ارقامى برخورد مى‏کنیم که مبالغه‏آمیز یا افسانه به نظر مى‏رسد، مثل اینکه جمعى از مفسران نوشته‏اند که آنها یکهزار و هفتصد شهر ساخته بودند که همه آنها از سنگ بود!
تفسیر نمونه، ج‏26، ص: 456
6- ساخت و ساز جنیان برای حضرت سلیمان( سوره سبا )
یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ وَ جِفانٍ کَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِیاتٍ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ (13
13- آنها هر چه سلیمان مى‏خواست برایش درست مى‏کردند، معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوض ها! و دیگ هاى ثابت (که از بزرگى قابل حمل و نقل نبود، و به آنها گفتیم:) اى آل داود شکر (این همه نعمت را) به جا آورید، اما عده کمى از بندگان من شکرگزارند!
محاریب جمع محراب در لغت به معنى عبادتگاه یا قصرها و ساختمانهاى بزرگى است که به منظور معبد ساخته مى‏شود.
گاهى نیز به قسمت صدر مجلس، یا صدر مسجد و معبد، نیز اطلاق مى‏شود آنچه امروز به آن محراب مى‏گویند که همان محل امام جماعت است در حقیقت تعبیر و معنى تازه‏اى است که از ریشه اصلى گرفته شده است.
به هر حال از آنجا که این واژه از ماده حرب به معنى جنگ است علت نامگذارى معابد را به محراب این دانسته‏اند که محل محاربه و جنگ با شیطان و هواى نفس است .
و یا از حرب به معنى لباس است که در میدان جنگ از تن دشمن گرفته مى‏شود، چرا که انسان در معبد باید پوشش افکار دنیوى و پراکندگى خاطر را از خود بر گیرد «2».
به هر حال این کارکنان فعال و چابک سلیمان معابد بزرگ و باشکوهى که درخور حکومت الهى و مذهبى او بود براى او ترتیب مى‏دادند، تا مردم بتوانند به راحتى به وظائف عبادى خود قیام کنند.
تماثیل جمع تمثال هم به معنى نقش و عکس آمده، و هم مجسمه، در اینکه این مجسمه‏ها یا نقش‏ها صورتهاى چه موجوداتى بودند، و به چه منظور سلیمان دستور تهیه آنها را مى‏داد تفسیرهاى مختلفى شده است:
ممکن است اینها جنبه تزیینى داشته، همانگونه که در بناهاى مهم قدیم بلکه جدید ما نیز دیده مى‏شود.
و یا براى افزودن ابهت به تشکیلات او بوده است، چرا که نقش پاره‏اى از حیوانات چون شیر در افکار بسیارى از مردم ابهت آفرین است.
آیا مجسمه‏سازى موجودات ذى روح در شریعت سلیمان ع مجاز بوده، هر چند در اسلام ممنوع است؟ یا این که مجسمه‏هایى که براى سلیمان مى‏ساختند از جنس غیر ذى روح بوده مانند تمثالهاى درختان و کوه‏ها و خورشید و ماه و ستارگان؟
و یا فقط براى او نقش و نگار بر دیوارها مى‏زدند که در ظریف کاریهاى آثار باستانى بسیار دیده مى‏شود و مى‏دانیم نقش و نگار هر چه باشد، بر خلاف مجسمه حرام نیست.
همه اینها محتمل است چرا که ممکن است تحریم مجسمه‏سازى در اسلام به منظور مبارزه شدید با مساله بت پرستى و ریشه کن کردن آن بوده و این ضرورت در زمان سلیمان تا این اندازه وجود نداشته و این حکم در شریعت او نبوده است.
ولى در روایتى که از امام صادق ع در تفسیر این آیه نقل شده چنین مى‏خوانیم:
و اللَّه ما هى تماثیل الرجال و النساء و لکنها الشجر و شبهه:
بخدا سوگند تمثالهاى مورد در خواست سلیمان مجسمه مردان و زنان نبوده بلکه تمثال درخت و مانند آن بوده است .
مطابق این روایت مجسمه‏سازى ذیروح در شریعت وى نیز حرام بوده.
جفان جمع جفنه (بر وزن وزنه) به معنى ظرفهاى غذاخورى است.
و جواب جمع جابیه به معنى حوض آب است، و از این تعبیر استفاده مى‏شود که ظرفهاى بسیار عظیم غذاخورى که هر کدام همچون حوضى بود براى سلیمان تهیه مى‏دیدند تا گروه کثیرى بتوانند اطراف آن بنشینند و از آن غذا بخورند، و اگر فراموش نکرده باشیم در زمانهاى کمى قدیم نیز بر سر سفره‏ها از مجموعه‏هاى بزرگ براى خوردن غذا به صورت دستجمعى استفاده مى‏شد، و در حقیقت سفره آنها همان ظرف بزرگ بود، و مثل امروز ظرفهاى مستقل و جداى از یکدیگر معمول نبود.
قدور جمع قدر (بر وزن قشر) به معنى ظرفى است که غذا در آن طبخ مى‏شود و راسیات جمع راسیه به معنى پا بر جا و ثابت است و در اینجا منظور دیگ هایى است که از عظمت آن را از جا تکان نمى‏دادند.
تفسیر نمونه، ج‏18، ص: 34

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">